(مردها همیشه خود را بین فلسفه های گوناگون پنهان میکنند، سیبیل هایشان را دستی میکشند و جمله ای از اعماق شکمشان به ذهنشان خطور میکند!

و این یعنی هر مردی از روی معده تصمیم میگیرد!

همیشه از گفتن این حرف واهمه داشتم، باورش سخت است که معشوقه ای زیبا اندام را با کرشمه ی چشمان کم فروغت برانداز کنی، و ته ته ذهنت گریزی برشبهای تنهاییتان  نیندازی!

مصامحه و ملاتفت در امری که بسته به اعماق جان یک مرد است ناممکن است، هیچ مردی در این مورد مغلطه نمی کند، و اگر سعی کنی مردی را از این خصلت وجودیش جدا کنی آب در هاون کوبیده ای!  تف سر بالا انداخته ای!)

-کام از سیگار میگرفتم و در این افکار فرو رفته بودم، به راستی قدرت جنسیت چیست که تمام موهبت های دنیا را در خود حل میکند!

مرد هایی با سیبیل ها بلند، صداهای کلفت، دستانی قوی، پوزه ای کشیده!؛ به طرفه العینی تمام آیین های دنیا را در نطفه خفه میکنند و تن به ارضا میدهند!

و شمایی که میگویی من اینگونه نیستم، شما و آیین و مسلک خودتان و ما و قماش دربه در خودمان...